روابطعمومیهای قلدر صنایع؛ در دوئل «ضعف» و «باج» برای ماندن
- شناسه خبر: 10313
- تاریخ و زمان ارسال: 24 مهر 1403 ساعت 22:11
- بازدید : 121
- نویسنده: عسلویه آنلاین
به گزارش عسلویه آنلاین؛ اتفاقی که مدتی است در صنایع نفت و گاز مستقر در جنوب استان در حال افتادن است و هر بار شاهد تغییر مدیران بالادست صنایع و شرکتهای گازی هستیم. هرچند برخی از این انتصابات به مذاق اغلب رسانههای بومی بهدلیل غیربومیبودی و پروازی بودن بخشی از مدیران منتصب خوش نیامده اما به گمان نگارنده، محسن پاکنژاد، وزیر نفت دولت پزشکیان با شناخت جامعه صنعتی، دست به چنین انتصابهایی میزند.
پاکنژاد که اخیرا در سفری بدون تشریفات و حضور مدیران ارشد استانی به عسلویه و جزیره خارگ آمد، آن هم در بحبوحه جنگ روانی که اسرائیل علیه کشورمان به راه انداخته بود، نشان داد که در مدیریت و تغییر و تحولات هرگز اهل مسامحه و بده و بستان نیست و در بدنه نفت بهدنبال به کار گماشتن نیروهای متخصص و کاردان است. او پس از اینکه به تهران برگشت، به یک مدیریت منفعل و ناکارامد در مجتمع گاز پارس جنوبی پایان داد و با منصوب کردن یک نیروی بومی باسابقه؛ یعنی غلامعباس حسینی نشان داد که در نظام مدیریتی بیش از مفاهیم «بومی» و «غیربومی» کارامدی و تخصصگرایی اصل است و با این انتصاب، بر همه شائبههایی که به نادیدهانگاری نیروهای بومی استان در عرصه مدیریت بالادست دامن زده بود، خط بطلان کشید.
اما این روزها آنچه جلب توجه میکند، این است که با رونق گرفتن تغییر و تحولات در عرصههای مدیریتی صنایع، یک جریان زیرپوستی و نامحسوسی در سطح روابطعمومیهای پتروشیمیها و شرکتهای گازی در حال شکلگیری است که معنادار است! بهویژه از طرف مدیران روابط عمومی که تا پیش از این چندان علاقهای به همنوازی و تعامل با رسانههای بومی نداشتند اما به یکباره در یک حرکت سریع، تغییر رویه داده و دستانشان سخاوتمند شده است؛ آنها در این روزها مجدانه به رسیدگی و حمایت از رسانه منتقد و غیرمنتقد خود روی آوردهاند! این در حالی است که بسیاری از این مدیران در بسیاری از برنامههای سالانه خود با پا گذاشتن بر خبرنگاران و رسانههای بومی، تنها خبرنگاران پروازی و غیربومی را شایسته همکاری میدانستند!
به هر حال، رویهای که این روزها از سوی مدیران روابط عمومی برخی از پتروشیمیها باب شده، بهویژه آنهایی که ساکن منطقه نیستند، شائبههایی را ایجاد کرده است؛ اینگونه به نظر میرسد با تغییراتی که در سطح کلان این پتروشیمیها رخ داده یا در حال اتفاق افتادن است، مدیران روابط عمومیها که عموما با مدیران بالادستی میآیند و میروند، احساس خطر کرده، به جنب و جوش افتاده و با کیاست و فرصتطلبی برای موجه نشان دادن و کارامدی خود دست به دامن رسانههای بومی شوند. متاسفانه در این میان، رسانههای بومی هم با رفتاری منفعلانه جذب بازی شدهاند که این مدیران به راه انداختهاند!
در اینجا باید به این مدیران فرصتطلب که در دوران مدیریت خود در پتروشیمیها اصالت روابط عمومی را با نگاههای سلیقهای زایل کردهاند و شأن رسانه بومی را به نادیدهانگاری به کرات زیر سوال برده و گاه به جای پاسخگویی به افکار عمومی، کار را به بیراهه شکایت کشاندهاند، متذکر شد که برای جبران مدیریت فشل، «باج» ندهید؛ بلکه آداب و اصول روابط عمومی را بشناسید و پیشه کنید. همان کاری که در دوران قدرت از آن ابا داشتید و با نگاهی فخرفروشانه رسانه بومی را هر بار تضعیف کردید. هرچند تطمیع یا باج دادن یا مهربانی یکبارهتان با این رسانهها خود یک نقطه ضعف است اما این نقطه ضعف شما را تنها اهالی رسانهای درک میکنند و از آن دوری میکنند که افرادی بصیر، دردمند و مطالبهگر هستند. بدون تردید این افراد هرگز قلم را به تحسین کارهای ناکرده یا تمجید از حمایتهای یکباره شما که از دید نگارنده «باج» معنا میدهد، نمیگردانند.
طبیعتا برای تعامل سازنده میان صنایع نفت و گاز و رسانههای بومی استان، نیاز به یک خانه تکانی اساسی در روابط عمومیهای برخی از پتروشیمیهاست که ناکارامدی خود را پشت باجدهی و تطمیع رسانههای روابطعمومیگونهای که از تولید محتوا و جریانسازی عاجز هستند، مخفی کردهاند. در دولت پزشکیان که «وفاق ملی» را سرلوحه خود قرارداده است، ضروری است که وفاق بومی هم میان صنایع مستقر در استان با رسانههای نقاد و حرفهای استان شکل بگیرد تا در فرایندی متعادل، جامعه رسانه استان توسعه بیابد و از نقش روابطعمومیگونه و بلهقربانگونهای که در برابر پتروشیمیها و شرکتها برای حفظ موجودیت و جانبخشی اقتصاد خود یپدا کرده، فاصله بگیرد.
متاسفانه حذف رسانههای بومی از طرف مدیران نابلد برخی از پتروشیمیها در چند سال اخیر موجب شده که پایگاهها و نشریات بومی گاه برخلاف میل درونی و اصول حرفهای رسانه، تن به همراهی با این افراد را بدهند که بارها توان آنها را در برابر خبرنگاران غیربومی نادیده گرفتهاند. بهنظر میرسد اهتمام مدیران بالادست پتروشیمیها و شرکتهای صنعتی و همچنین مطالبهگری رسانههای بومی به انتصاب افراد موثر و کاربلد و آگاه به اصول روابط عمومی به عنوان مدیر روابط عمومی که مهمترین رکن یک شرکت یا اداره را تشکیل میدهد، میتواند نقش بسزایی را در از سرگیری تعامل سازنده و اثربخش میان این دو بخش در جامعه ایفا کند.
بدون تردید با روی کارآمدن مدیران کارامد، مدیریت فشل و باجده در روابط عمومیهای پتروشیمی تاریخ انقضا پیدا میکند و رسانههای بومی هم جرات و قدرت بیشتری برای مطالبهگری حقوق جامعه مخاطب خود و همچنین قرار گرفتن در جایگاه حقیقیشان که همانا اطلاعرسانی و جریانسازی است، مییابند.