زینب عبـدالله؛ مادر بچه های عسلویه
- شناسه خبر: 12354
- تاریخ و زمان ارسال: 19 دی 1403 ساعت 17:20
- بازدید : 3,533
- نویسنده: عسلویه آنلاین
به گزارش عسلویه؛ او که خواندن و نوشتن را بلد نیست، اما به واسطه توانمندی و تلاش و نفعی که به جامعه محلی داشته و دارد باسواد ترین بانوی دوران خود است. زینب در سن ۲۳ سالگی (۵۰ سال پیش) که در آن زمان امکانات بهداشتی، درمانی و پزشک متخصص نبوده است با مشکلات جدی که خود و اطرافیان در بارداری و وضع حمل پیدا می کنند و وجود این چالشها استعداد و توانمندی خود را می یابد.
من از زنانی حرف میزنم
که نامشان معادل معجزه است
من از «زینب عبداله» ها حرف میزنم
از تمام آنهایی که خریدار “ترس” نبودند
از آنهایی که چون کوه ایستادند
و نشان دادند زن بودن،
بالاتر از معجزه است
من از زنانی حرف میزنم
که نامشان معادل معجزه است
من از زینب عبداله ها حرف میزنم
از تمام آنهایی که خریدار “ترس” نبودند
از آنهایی که چو کوه ایستادند
و نشان دادند زن بودن، بالاتر از معجزه است
در گذشته دخترها و زنها جایگاه خاصی در اجتماع و جامعه نداشتند، اما به مرور زمان آنها ثابت کردهاند که قوی و بااراده هستند. امروزه زنها و دخترهای زیادی را میبینیم که به موفقیتهای قابل توجهی رسیدهاند و در جایگاهی که لیاقتش را دارند قرار گرفتهاند. بر این اساس ما از زنی صحبت می کنیم که در گذشته و در اوج ضعف امکانات خدمات مهمی به جامعه بانوان داشته است اما دیده نشده است. زینب بری معروف به زینب عبدالله متولد ۱۳۳۱ اهل و ساکن شهر عسلویه است که در سن زیر ۱۵ سالگی متاهل می شود. همسر او مردی با خدا و از طریق ماهیگری امرار معاش می کند. زینب عبداله می گوید من حتی در آماده کردن لنج برای ورود به دریا مثل دهان زدن (روغنکاری) ، آماده کردن لیخ یا تورهای ماهیگری به همسرم کمک می کردم و شبانه با فنر یا فانوس به ساحل می رفتم تا ماچله یا غذای لنج برسانم و اینگونه می توانسیتم با همکاری هم امورات سخت زندگی آن دوران را بگذرانیم. او که خواندن و نوشتن را بلد نیست، اما به واسطه توانمندی و تلاش و نفعی که به جامعه محلی داشته و دارد باسواد ترین بانوی دوران خود است. او در سن ۲۳ سالگی (۵۰ سال پیش) که در ن زمان امکانات پزشکی و پزشک متخصص نبوده است با مشکلات جدی که خود و اطرافیان در بارداری و وضع حمل پیدا می کنند و وجود این چالشها استعداد و توانمندی خود را خود را می یابد. زینب عبداله در ابتدا به عنوان مامای محلی (دایه) شروع به فعالیت می کند او می گوید من دایه بیشتر متولدین دهه۵۰ و ۶۰ این منطقه هستم و همه این نسل او را خوب می شناسنم. او اضافه می کند که بعد از زایمان بانوان به مدت ۱۰ روز به عنوان پرستار یا دایه آن بانو خدمت می کند. او علاوه بر شغل مامایی فعالیت های خود را را توسعه می دهد و شروع به ساخت انواع داروهای محلی برای درمان گلودرد کودکان، انواع عفونت های بدن، نازایی و از این قبیل نمود. او انواع داروهای محلی را با وسیله ای قدیمی از جنس چوب که شبیه آون می باشد و به گویش محلی که موگعه نام دارد را با سنگ تراشیده به نام (رشاد) که مناسب کوبیدن داروها در موگعه می باشد، تولید می کرد. او حتی در بادکشی بدن مهارت زیادی دارد از طریق این بادکشی سموم بدن را می زدود و در درمان نازایی از طریق بادکشی موفقیت های زیادی بدست آورده است. از شکسته بندان آن زمان نیز آموزش هایی در این زمینه می بیند و خوشبختانه در رفع در رفتگی و شکستگی استخوان با مواد دارویی سنتی، مهارت کسب می نماید و در این زمینه به صدها از افراد این جامعه خدمت می کند. زینب عبداله می گوید کودکان دهه۴۰، ۵۰ و ۶۰ در فصل زمستان معمولا گلودرد پیدا می کردند که در اصطلاح محلی به این بیماری “زبان افتاده” می گویند که از طریق آغشته کردن پودر پوست انار با خوشه های میوه نخل و فرستادن به گلوی کودکان این بیماری را کامل مرتفع می کرد. زینب عبداله در درمان سردردهای میگرنی از طریق پیجیدن سر با پارچه های مخصوص و کش دادن پارچه در چهار ناحیه سر که به اصطلاح خودش (سر باز شده) را یا از هم جدا شده در چهار ناحیه به سرجای خود بر می گرداند. این بانوی با اخلاق می گوید کسانی که بر اساس اعتقاداتشون اگر بدبیاری های پی در پی داشته باشد و یا مرتب ورشکست می شوند و با برای گشایش بخت خود به او مراجعه می کردند، از طریق مهارت خاص خود نفطه منفی بدن که مسبب انرژی منفی بوده و این مشکلات را به وجود آورده است، پیدا می کرد. نشانه این نقطه منفی پیچش مو در قسمتی از بدن که با پارچه نخ مشکی آن را داغ می کرد و نقطه منفی از بین می رفت و بعد از مدتی مشکلات آن ها مرتفع می شد. این بانوی توانمند ۷۳ ساله تا کنون نیز کما فی السابق به همه جامعه محلی کمک می کند و مراجعین زیادی دارد. زینب عبداله دارای ۵ پسر و ۲ دختر و ۲۰ نوه که پسران او همه تحصیلکرده و مسولیت های مهمی در شهر به عهده دارند.
در پایان این بانوی سرافراز و تاثیر گذار با حالت متواضعانه از اعتماد همه اهالی عسلوبه و روستاهای اطراف به او تشکر می کند و طلب حلالیت می کند.
“تواضع پایه اقبال مندیست
به قدر خاکساری سر بلندیست
در او شاه جهان مسند نشین است
کدامین سربلندی بیش ازین است”
** هفته نامه نخل و دریا