قهرمانان گمنام زیر شعلهها؛ زندگی پشت خطوط لوله
- شناسه خبر: 18743
- تاریخ و زمان ارسال: 28 مرداد 1404 ساعت 7:32
- بازدید : 191
- نویسنده: عسلویه آنلاین

عسلویه آنلاین _ عصرها مادرش کنار زمین خاکی محله برایش آب خنک میآورد و پدرش ـ فرهنگی، جامعهشناس و فعال رسانهای ـ با یک دوربین ساده مسابقههایش را ثبت میکرد.
پدر هنوز هم در رسانه محلی «چَریْف | صدای مردم عسلویه» مینویسد؛ رسانهای که در میان مردم زنده است.
شماره ۱۱ پارس جنوبی
علیرضا ستاره تیم جوانان پارس جنوبی جم بود؛ تکنیکی، سریع و باهوش. مربیها میگفتند: «آیندهو داره.» پیراهن شماره ۱۱ را میپوشید و رویای لیگ برتر را در دل داشت. اما زندگی همیشه مثل یک پاس دقیق جلو نمیرود.
ضربه خاموش
یک روز در میانه تمرین، خبر رسید مادرش در واژگونی خودرو در جاده جان باخته است.
علیرضا بعدها گفت: «وقتی مادرم رفت، توپ هم از پام افتاد… انگار چیزی در من خاموش شد.»
او بازی کرد و تمرین را ادامه داد، اما فوتبال دیگر برایش تنها دویدن بود؛ نه رویا، فقط مسئولیت.
از چمن سبز تا زمین داغ
سالها بعد در آزمون استخدامی آتشنشانی یکی از پتروشیمیهای منطقه پذیرفته شد. زمین چمن را با زمین داغ عوض کرد؛ فریاد مربی را با آژیر خطر.
اما دویدن هنوز همراهش بود. میگوید: «ما بومیها قبل از هر حسگر و دستگاهی، از بوی هوا میفهمیم کجا نشتی داره.»
ایستادن در برابر شعله
مرداد، پنجاهودو درجه. نشت گاز. ماسکهای اضطراری تمام میشود.
علیرضا ماسک خودش را به همکارش میدهد و با یک دستمال خیس جلوی دهان، تا آخرین لحظه در محل میماند.
چند ساعت بعد در بیمارستان بستری است. پرستار میگوید: «ریهات هنوز آماده نیست.» اما صبح فردا، دوباره سر شیفت حاضر میشود.
نه مدالی، نه تقدیری؛ فقط یک جمله در دل خودش: «اگه من نیام، کی میاد؟»
پدر و پسر، دو روایت از یک شهر
پدر در رسانهاش مینویسد از نابرابریها، آلودگیها و ترکخوردگی لولهها؛ از جوانانی که زیر شعلهها خاموش میشوند. گاهی هم عکس پسرش را منتشر میکند و زیر آن مینویسد: «پسرم آتش را خاموش میکند و من صدای مردم را فریاد می زنم.»
قهرمان بینام
علیرضا هنوز شماره ۱۱ زمین فوتبال است که حالا در میدان آتش میدود؛ و هنوز صدای تشویق مادر در گوشش زنده است.
اما او تنها نیست. در عسلویه، قهرمانان گمنام زیادی هستند؛ جوانانی که زیر شعلهها با گرمای طاقتفرسا کار میکنند و پشت خطوط لوله زندگی میسازند.
شاید هیچ تندیسی برایشان ساختهم نشود، و خبری از مدال و جایزه نباشد، اما وقتی آژیر خطر به صدا درمیآید، آنها هستند که جان میدهند تا دیگران زنده بمانند.
فلرها آسمان عسلویه را روشن میکنند، اما این قهرمانان خاموشاند که زمینش را زنده نگه میدارند و نامشان بیصدا، در دل مردم حک میشود.



