پایتخت انرژی، حاشیهنشین توسعه/ واکاوی چالشهای زیستمحیطی و اجتماعی عسلویه
- شناسه خبر: 20985
- تاریخ و زمان ارسال: 13 آبان 1404 ساعت 18:47
- بازدید : 1,068
- نویسنده: عسلویه آنلاین
عسلویه آنلاین _ در نخستین نگاه، شاید تصور شود که چنین منطقهای باید از سطح بالایی از رفاه عمومی برخوردار باشد. اما بررسیهای میدانی، گزارشهای رسمی و شواهد محلی نشان میدهد که توسعه در عسلویه، بهصورت نابرابر و نامتوازن پیش رفته است. تمرکز صرف بر رشد صنعتی، بدون توجه به پیوستهای اجتماعی و زیستمحیطی، موجب شکلگیری شکافهایی عمیق میان درون و بیرون فنسهای صنعتی شده است.
یکی از مهمترین چالشهای منطقه، وضعیت بحرانی محیط زیست است. آلودگی هوا، خاک و دریا در عسلویه، به سطحی رسیده که سلامت عمومی را بهطور جدی تهدید میکند. منابع علمی و پژوهشی نشان میدهند که میزان آلایندههای میکروپلاستیکی در آبهای ساحلی این منطقه، از میانگین ملی فراتر رفته است. همچنین نشت مواد شیمیایی و میعانات گازی به سفرههای آب زیرزمینی، موجب کاهش کیفیت منابع آبی و افزایش خطرات بهداشتی شده است. در کنار آن، تخلیه حرارتی و فاضلابهای صنعتی به دریا، اکوسیستم دریایی را دچار اختلال کرده و تنوع زیستی منطقه را کاهش داده است.
در حوزه خدمات عمومی، وضعیت بهگونهای است که با جایگاه اقتصادی منطقه همخوانی ندارد. مردم عسلویه با کمبود آب شرب، قطعیهای مکرر برق، ضعف در خدمات درمانی و آموزشی و نبود زیرساختهای فرهنگی و ورزشی مواجهاند. بیمارستان منطقه، در بسیاری از روزهای ماه فاقد پزشک متخصص است و مدارس روستایی با کمبود معلم و امکانات آموزشی روبهرو هستند. این در حالی است که جمعیت منطقه، بهدلیل مهاجرتهای کاری و صنعتی، در حال افزایش است و نیاز به خدمات عمومی، بیش از گذشته احساس میشود.
در زمینه اشتغال، یکی از مهمترین مطالبات مردم منطقه، اولویت جذب نیروهای بومی در صنایع مستقر است. با وجود ظرفیتهای گسترده صنعتی، سهم جوانان بومی از فرصتهای شغلی بسیار ناچیز است. این وضعیت، نهتنها موجب نارضایتی عمومی شده، بلکه به تضعیف اعتماد اجتماعی نسبت به ساختارهای مدیریتی و صنعتی انجامیده است. بسیاری از خانوادهها، با وجود زندگی در مجاورت صنایع، از مزایای اقتصادی آن بیبهرهاند و این تضاد، بهعنوان یکی از عوامل اصلی نارضایتی اجتماعی شناخته میشود.
مسئولیت اجتماعی صنایع، یکی از ابزارهای مهم برای کاهش این شکافهاست. با این حال، بررسیها نشان میدهد که بودجههای اختصاصیافته به مسئولیت اجتماعی، تناسبی با سطح آسیبهای وارده به منطقه ندارد. برخی اقدامات انجامشده، مانند احداث پارکهای روستایی یا تأمین مقطعی آب، اگرچه قابل تقدیر است، اما در مقیاس مشکلات منطقه، ناکافی و پراکنده بودهاند. نبود یک چارچوب شفاف، نظارت مؤثر و برنامهریزی بلندمدت، موجب شده تا اقدامات مسئولیت اجتماعی، بیشتر جنبه نمادین داشته باشند تا راهبردی.
در سطح کلان، سیاستگذاریهای توسعهای در عسلویه، نیازمند بازنگری جدی است. توسعهای که صرفاً بر پایه رشد صنعتی بنا شده باشد، بدون در نظر گرفتن ابعاد انسانی، اجتماعی و زیستمحیطی، نمیتواند پایدار باشد. منطقه عسلویه، بهعنوان یک نمونه بارز از توسعه نامتوازن، نشان میدهد که غفلت از پیوستهای اجتماعی، در بلندمدت به کاهش بهرهوری، افزایش نارضایتی و بروز بحرانهای ساختاری منجر میشود.
در این میان، نقش رسانهها و نهادهای مدنی نیز حائز اهمیت است. انعکاس واقعیتهای منطقه، مطالبهگری عمومی و نظارت اجتماعی، میتواند به اصلاح روندها و ارتقاء پاسخگویی نهادهای مسئول کمک کند. با این حال، ضعف در پوشش رسانهای مشکلات عسلویه، موجب شده تا صدای مردم منطقه، کمتر در سطح ملی شنیده شود و مسائل آنها در اولویتهای تصمیمگیری قرار نگیرد.
برای عبور از وضعیت موجود، نیاز به تدوین یک برنامه جامع توسعه پایدار برای عسلویه وجود دارد. این برنامه باید با مشارکت نهادهای دولتی، صنایع، جامعه محلی و نخبگان علمی تدوین شود و شامل محورهایی مانند کاهش آلایندگیها، ارتقاء خدمات عمومی، تقویت زیرساختهای شهری، اولویت جذب نیروهای بومی، و شفافسازی بودجههای مسئولیت اجتماعی باشد. همچنین ایجاد سازوکارهای نظارتی مستقل، میتواند به افزایش اثربخشی این برنامهها کمک کند.
در نهایت، عسلویه باید از یک منطقه صرفاً صنعتی، به یک منطقه زیستپذیر، متوازن و برخوردار تبدیل شود. تحقق این هدف، نهتنها به نفع مردم منطقه، بلکه به نفع کل کشور است. چرا که توسعه پایدار، تنها زمانی معنا پیدا میکند که همه اجزای آن، از جمله انسان، طبیعت و اقتصاد، بهصورت همزمان و هماهنگ رشد کنند.








